سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ناگفته ها

کدهای جاوا وبلاگ

قالب وبلاگ

یک پایان تلخ ، همیشه بهتر از یک تلخی بی پایانه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فیلسوفی میگوید :
مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه اکثر ما
به اندازه یک چراغ موشی از آن استفاده میکنیم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل اگه تنها نبود جا برای مهمون نمیذاشت ، کوه اگه عاشق نبود ، سر به بیابون نمیذاشت . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ناکامی یعنی تاخیر ، نه شکست
مسیر انحرافی موقت است ، نه کوچه بن بست . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
وقتی آدم همه چیزش رو توی زندگی از دست میده
توی بهترین شرایط قرار داره ، چون از اون به بعد فقط میتونه پیشرفت کنه . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مستمند کسی است که دشواری و سخنی ندیده باشد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دروغ مثل برف است ، که هرچه آنرا بغلتانند بزرکتر میشود . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
موفقیت ، یک درصد نبوغ ، ?? درصد زحمت کشیدن است . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مطمئن باش ، حرفهایت هرچند تکراری باشد ، یکی هست که به آنها گوش میدهد
آن کسی نیست جز خدا . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دخترم ، من روی بند زیاد راه رفتم ، اما باور کن روی زمین در یک خط راست رفتن
هزار بار سخت تر است
(قسمتی از نامه چارلی چاپلین به دخترش)
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هیچوقت نگو وقت ندارم ، به تو همان اندازه زمان داده شده
که به انیشتین داده شده بود . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پرستویی که مقصدش را در کوچ میبیند از خراب شدن لانه اش نمیهراسد . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
امروز ما آدم ها به جای اینکه دنبال خواب راحت باشیم دنبال تخت خواب راحت هستیم
رندگی قشنگ شده اما خوشمزه نیست . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اموخته ام قبل از آنکه ما را بفهمند دیگران را درک کنم . . .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ارزش محبت به استمرار ان است ، نه به اندازه آن . . .




نوشته شده در تاریخ جمعه 88/10/11 توسط خودش
- از معاشرت با کسی که قادر به حفظ اسرار و رموز زندگی خود نیست پرهیز کن.  "افلاطون"
- هرچیزی که بینهایت زیبا باشد, عجیب به نظر میرسد.   "فرانسیس بیکن"
- تکرار, مادر تمام مهارت هاست.    "رابینز"
- من حقیقی همان است که هستی, نه آنی که دیگران از تو ساخته اند.   "پائولو کوئیلو"
- اگر کارهایی را که قادر به انجامشان هستیم, انجام می دادیم, خودمان جدا" شگفت زده میشدیم.   "ادیسون"
- عادت یا بهترین خدمتکار ماست, یا بدترین اربابمان.   "ناتانیل امونز"
- سخنان شیرین زحمتی ندارد ولی فواید بیشماری به شما می رساند.    "ژرژهربرت"
- هرگاه بتوانیم, پس از شکست لبخند بزنیم, شجاع خواهیم بود.    "آبراهام لینکن"
- سعادت, عادت است, آن را پرورش دهید.    "گاندی"




نوشته شده در تاریخ جمعه 88/10/11 توسط حامد

1) جهان هرکس به اندازه وسعت فکر اوست. "ادیسون"
2) مرد پرهیزکار,هرگز پارسایی خود را نمیسنجد. "پاسکال"
3) فراموش نکنید که در انتظار معجزه باشید زیرا که خود نیز یکی از معجزات هستید. "رابینز"
4) سکوت مانند ابدیت عمیق است:وسخن گفتن,مانند زمان کم عمق. "کارلایل"



نوشته شده در تاریخ جمعه 88/10/11 توسط حامد
در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند، و گاهی اوقات پدران هم.
- در 20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایدهای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.
- در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته، محروم میکند.
- در 30 سالگی پی بردم که قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.
- در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد؛ بلکه چیزی است که خود میسازد.
- در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم؛ بلکه در این است که کاری را که انجام میدهیم دوست داشته باشیم.
- در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق میافتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان میدهند.
- در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بد ترین دشمن وی است.
- در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.

- در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق میتوان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
- در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز که میل دارد بخورد.
- در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است.
- در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر میکند نارس است، به رشد وکمال خود ادامه میدهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است، دچار آفت میشود.
- در 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.
- در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست.



نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 88/10/9 توسط خودش

1-     طبق گفته ی Richard Carlson " چیزهای بی ارزش را نچشید " ، این بدان معنی است که خیلی از مردم خود را درگیر استرس و به انجام رساندن کارهای بی ارزش می کنند که در نهایت در مقابل اهداف اصلی زندگی ، هیچ ارزشی ندارند .وقتی آنقدر خود را درگیر این مسائل کوچک می کنیم دیگر جایی برای نیل به آرزوهایمان باقی نگذاشته ایم و از لحظات خود هیچ لذتی نمی بریم.

2-     "زندگی غیر قابل پیش بینی است " و ممکن است هر لحظه شما را در شیب و فراز قرار دهد " . فقط بگویید "هرگز" و بعد ببینید چه اتفاقی می افتد . برای مقابله با گره هایی که زندگی در مسیر شما قرار داده است ، تنها با ذهنی باز و خوش بین ، به آنها خوش آمد بگویید !!

ادامه مطلب...


نوشته شده در تاریخ شنبه 88/10/5 توسط بهار

امشب از این شب تاریک مجالی خواهم

تا بخوانم تنها و بگریم خاموش

تا برآرم فریادو بگویم افسوس

گر چه من غمگینم

گر چه دور از تو شدم در قفسی زندانی

قفسی تیره و تار

که ندارد حتی،روزنی راه فرار

ونبارد بر آن قطره بارانی

یا نگهبانی که فریبم اورا

و به مرگ خود از این درد رهایی یابم

                                                 و بخندم اورا

گر چه یک عمر گذشت

گرچه بودم همه در حسرت یک لحظه ناب

تا ببینم شایداز روی تو در قله خواب

ولی افسوس  ندیدی من را

و ترا میبینم که شکتی من را

گرچه قلبم سوزد بی صدا در نفس آتش تب

زیر لب میگویم :

                        ((ببین چه تنها شده ام بی تو در این خلوت شب))     

ببین که جز آه نباشد درمان

و به جز اشک نبارد باران

گرچه رفتی و مرا ،دست و پا بسته رها کردی

بی صدا رفتی و از دور نگاهم کردی

لیکن ای یار چه پنهان از تو

که تنهایی مرا دیدی

اشک مرا دیدی و مستانه به آن خندیدی

تو ندیدی اما ،که خدایی دارم

ورچه از غصه زبانم بسته است

در دلم شورو نوایی دارم

نشنیدی هرگز که صدایت کردم

نشنیدی حتی حرف آخر را هم

امشب از این شب مجالی خواهم  

حرف آخر را بنویسم بر ابر.....

                                           بسپارم بر باد.....

و به پرواز آیم   

تا که شاید روزی تو ببینی انرا

که نوشته است بر ان بس روشن

آرزویم این استکه نبینی هرگز

                                     ((وزگاری چون من))

پس ترا میبخشم

کوله باری بردوش

روزگار خسته .خاموش

به خلوت میرفت

زیر لب مزمه میکرد که ای دور از من:

                                             تونیایی،دگرم هیج خبر!

                                                                                و نبینی دگرم هیج اثر....!

 

 

                   




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88/10/1 توسط عسل

بیا وقتی برای عشق هورا میکشد احساس./به روی اجتماع بغض حسرت گاز اشک اور بیندازیم/بیا با خود بیندیشیم اگر یک روزتمام جاده های عشق را بستند/اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی امد/اگر یک روز نرگس در کنار چشمه غیبش زد/اگر یک شب شقایق مرد/تکلیف دل ما چیست؟/و من احساس سرخی میکنم چندیست/و من از چند شب نم پیش تر خواب نزول عشق را دیدم/چرا بعضی برای عشق دل هاشان نمیلرزد/چرا بعضی نمیدانند که این دنیا به تار موی یک عاشق نمی ارزد/چرا بعضی تمام فکرشان ذکر است و در ان ذکر هم یاد خدا خالیست/کاش میشد لحظه ای پرواز کرد/حرف های تازه را اغاز کرد/کاش میشد خالی از تشویش بود برگ سبزی تهوه ی درویش بوود/کاش تا دل میگرفت و میشکست عشق میامد کنارش مینشست/کاش با هر دل دلی پیوند داشت/هر نگاهی یک سبد لبخند داشت/کاش میشد ناز را دزدید و برد بوسه را با غنچه هایش چید و برد/کاش دیواری میانه ما نبود بلکه میشد ان طرف تر را سرود/کاش من هم یک قناری میشدم در تب اواز جاری میشدم/آآآآآآآآآآی مردم من غریبستانیم امتداد لحظه ایی بارانی ام/




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88/10/1 توسط بهار

کسی بی خبر امد من و دست خودم داد.کسی مثل خودم غم.کسی مثل خودم شاد.کسی مثل پرستو در اندیشه ی پرواز.کسی بسته و ازاد اسیر قفسی باز.کسی خنده کسی غم.کسی شادی و ماتم.کسی ساده کسی صاف.کسی درهم و برهم.کسی پر ز ترانه.کسی مثل خودم لال.کسی سرخ و رسیده.کسی سبز و کسی کال.کسی مثل تو ای دوست مرا یکشبه رویاند.کسی مرثیه اورد برای دل من خواند.من از خواب پریدم شدم یک غزل زرد و یک شاعر غمگین مرا زمزمه میکرد.




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 88/10/1 توسط بهار
<      1   2   3      
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : خودش[66]
نویسندگان وبلاگ :
گل بارون زده (@)[2]

عسل (@)[19]

حامد (@)[18]

بهار (@)[6]



hese.gharib10@yahoo.com
bahar 20

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس