سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ناگفته ها

کدهای جاوا وبلاگ

قالب وبلاگ

وقتی که دیگر نبود ,

                           من به بودنش نیازمند شدم.

وقتی که رفت,

                       من به انتظار آمدنش نشستم

وقتی که دیگر نمیتوانست مرا دوست بدارد

                               من اورا دوست داشتم.

وقتی که او تمام کرد

                    من شروع کردم..

وقتی او تمام شد.

                   من آغاز شدم...

و...

چه سخت است متولد شدن....

                             مثل تنها زندگی کردن....

                                                                 مثل تنها مردن.....




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/10/2 توسط عسل

خدایا: به من قدرت تحمل عقیده مخالف ارزانی کن.
خدایا: شهرت منی را که می خواهم باشم قربانی منی که : می خواهند باشم نکند .

خدایا:مرا از همه ی فظایلی که به کار مردم نیاید محروم ساز.

خدایا: مرا هرگز مراد بی شعورها و محبوب نمکهای میوه مگردان.


خدایا:مرا یاری ده تا جامعه ام را بر سه پایه کتاب. ترازو و آهن استوار کنم ودلم را از سرچشمه ی حقیقت. زیبایی و خیر سیراب سازم.


خدایا:رشد عقلی و علمی. مرا از فظیلت تعصب . احساس و اشراق محروم نسازد.


خدایا: مرا بخاطر حسد . کینه و غرض. عمله آماتور ظلمه
خدایا:مرا همواره . آگاه و هوشیار دار . تا پیش از شناختن درست و کامل کسی یا فکری- مثبت یا منفی – قظاوت نکنم.



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89/5/19 توسط عسل

سخنانی از دکتر شریعتی

آدم وقتی فقیر میشود خوبیهایش هم حقیر میشوند اما کسی که زر دارد یا زور دارد عیبهایش هم هنر دیده میشوند و چرندیاتش هم حرف حسابی بحساب می آیند. (دکتر علی شریعتی)
مردان در صید عشق به وسعت نامنتهایی نامردند گدایی عشق میکنند تا وقتی مطمئن به تسخیر قلب زن نشدند اما همین که مطمئن شدند مردانگی را در کمال نامردی به جا می آورند.
میخواستم زندگی کنم راهم را بستند ستایش کردم گفتند خرافات است عاشق شدم گفتند بهانه است خندیدم گفتند دیوانه است دنیا را تگه دارید میخواهم پیاده شوم.




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89/5/19 توسط عسل
مرا به ابتذال آرامش و خوشبختی مکشان. اضطرابهای بزرگ ? غم های ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن . لذتها را به بندگان حقیرت ببخش و درد های عظیم را به جانم ریز.

خدایا!
اگر باطل را نمی توان ساقط کرد می توان رسوا ساخت اگر حق را نمی توان استقرار بخشید می توان اثبات کرد طرح کرد و به زمان شناساند و زنده نگه داشت.

خدایا!
به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگیش سوگوار نباشم برای اینکه هرکس آنچنان می میرد که زندگی کرده است.

خدایا!
اتش مقدس شک را چنان در من بیفروز تا همه یقین هایی را که بر من نقش کرده اندبسوزد و انگاه از پس توده این خاکستر لبخند مهراوه بر لب های صبح یقینی شسته از هر غبار طلوع کند.

خدایا!
به هرکی دوست میداری بیاموز که عشق اززندگی کردن بهتر است و به هرکس که بیشتر دوست میداریش بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است !

خدایا!
خدایا تو را سپاس می گویم که در مسیری که در راه تو بر می دارم آنها که باید مرا یاری کنند سد راهم می شوند، آنها که باید بنوازند سیلی می زنند، آنها که باید در مقابل دشمن پشتیبانمان باشند پیش از دشمن حمله میکنند و ..... تا در هر لحظه از حرکتم به سوی تو از هر تکیه گاهی جز تو بی بهره باشم.


نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89/5/19 توسط عسل
 10 قانون انسان بودن!!



قانون یکم: به شما جسمی داده می‌شود. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید که در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست.


قانون دوم: با دوستان مواجه می‌شوید، در مدرسه‌ای غیر رسمی و تمام وقت نام‌نویسی کرده‌اید که "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درس‌ها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، باید به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرح‌ریزی کنید.


قانون سوم: اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یک سلسله دادرسی، خطا و پیروزی‌های گهگاهی، آزمایش‌های ناکام نیز به همان اندازه آزمایش‌های موفق بخشی از فرآیند رشد هستند.


قانون چهارم: درس آنقدر تکرار می‌شود تا آموخته شود. درس‌ها در اشکال مختلف آنقدر تکرار می‌شوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید می‌توانید درس بعدی را شروع کنید.


قانون پنجم: آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست که درسی نباشد. اگر زنده هستید درس‌هایتان را نیز باید بیاموزید.


قانون ششم: جایی بهتر از اینجا و اکنون نیست. وقتی "آنجای" شما یک "اینجا" می‌شود به "آنجایی" می‌رسید که به نظر از "اینجای" فعلی‌تان بهتر است.


قانون هفتم: دیگران فقط آینه شما هستند. نمی‌توانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آنکه منعکس کننده چیزی باشد که درباره خودتان می‌پسندید یا از آن بدتان می‌آید.


قانون هشتم: انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این که با آنها چه می‌کنید، بستگی به خودتان دارد.


قانون نهم: جواب‌هایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید، گوش بدهید و اعتماد کنید.


قانون دهم: تمام این‌ها را در بدو تولد فراموش می‌کنید. اگر مشکلات دانستنی‌های درون را از میان بردارید، همه این‌ها را به خاطر خواهید آورد.


نوشته شده در تاریخ جمعه 89/3/7 توسط خودش

چه زمانی متوجه حضور کسی در قلب خود میشوید؟ عشق در کیمیای ذهنتان باعث چهرویدادی میگردد؟ و آیا عاشق شدن صرفاً طریقه ای طبیعی برای حفظ بقای نوعبشر است؟

 منام عشق را بر آن می نهیم. عشق به مانند روشنای آفتاب حس میگردد. اما روحبخش ترین احساسات انسانها شاید همین راه حل زیبای طبیعت برای بقای نسلآدمیان و تولید مثل آنها باشد.

 مغر توسط مجموعه ای از مواد شیمیاییاثر بخش، ما را در دام عشق گرفتار می آورد. تـصور بر این است که در حالگزینش شریکی برای خود هستیم، در حالی که ممکن است طعمه ای دلباخته برایدام دوست داشتنی طبیعت بیش نباشیم.

 آنگونه که شما تصور میکنید نیست...

 روان پژوهان نشان داده اند در حدود 90 ثانیه تا 4 دقیقه زمان لازم است تا شما درباره عشق کسی تصمیم گیری نمایید.

 تحقیقات گویای این مطلب میباشند:

 U از طریق زبان جسمانی علاقه پدید می آید

8 از طریق لحن صدا و سرعت سخن گفتن

فقط %8 از طریق گفتگو عاشق میشوند

 3 مرحله عشق

 روانشناسانبرای عشق سه مرحله پیشنهاد نموده اند: شهوت، مجذوبیت و تعلق. هر کدام ازاین مراحل بدلیل وجود هورمونها و مواد شیمیایی خاصی ایجاد میشوند.

 مرحله 1: شهوت

 این اولین مرحله عشق بوده و در هر دو جنس زن و مرد بدلیل وجود هورمونهای جنسی استروژن و تستسترون پدید می آید.

 مرحله 2: مجذوبیت

 زمانیشگفت انگیز، هنگامیکه به عشقی حقیقی مبتلا شده اید و بسختی میتوانید بهدیگران فکر کنید. دانشمندان بر این باورند که سه انتقال دهنده عصبی اصلیدر این مرحله دخیل میباشند: آدرنالین، دوپامین و سروتونین

 آدرنالین

 مراحلابتدایی علاقمندی به یک فرد باعث فعال شدن واکنشهای استرس زا و افزایش سطحآدرنالین و کرتیزول در خون می گردد. این فرآیند تاثیر فریبنده ای در فردایجاد میکند: وقتی او را برای اولین بار می بینید بدنتان عرق می کند،قلبتان سریعتر میتپد و دهانتان خشک میگردد.

 دوپامین

 یک زوجتازه ازدواج کرده تحت معاینه مغزی قرار گرفتند و مشخص گردید که میزان سطحدوپامین که نوعی انتقال دهنده عصبی بشمار میرود در آنها بالا است. اینهورمون از طریق رهاسازی حس شدیدی از لذت، باعث تحریک "میل و رغبت" در شخصمیگردد. این دقیقاً همان تاثیری است که بعد از مصرف کوکائین در مغز بوجودمی آید!

 نتایج آزمایشات دال بر وجود مقدار قابل توجهی از دوپامیندر اغلب زوجین میباشد: افزایش انرژی، کاهش نیاز به خواب و غذا، حواسمتمرکز و لذتی مطبوع در کوچکترین جزئیات رابطه.

 سروتونین

 و در انتها سروتونین، یکی از مهمترین هورمونها، که باعث میگردد بسیار زیاد به معشوقتان فکر کنید.

 آیا عشق شیوه تفکرتان را تغییر می دهد؟

 دریک بررسی علمی مشخص شد که در مراحل اولیه ایجاد عشق ( مرحله مجذوبیت )نحوه فکر کردن دچار دگرگونی شگرفی می شود. از بیست زوج جوان که ابرازعلاقه بسیار شدیدی نسبت به هم می نمودند، دعوت بعمل آمد تا مشخص گردد کهآیا مکانیزم تفکر دائمی به معشوق در مغز با مکانیزمی که باعث بروز اختلالوسواس فکری-عملی میشود ارتباطی دارد یا خیر.

 با تحلیل نمونه هایخونی گرفته شده معلوم گردید که میزان هورمون سروتونین در زوجهای جوان بسطوح پایین این هورمون در بیماران وسواس فکری-عملی برابری میکند.

 عشق نیاز به ناپیدایی دارد

 افرادیکه بتازگی عاشق هم شده اند صورتی خیالی، شاعرانه و ایده آل به شریکزندگیشان می بخشند، محاسنشان را بزرگ نمایی نموده و عیوبشان را میپوشانند.

 همچنین زوجهای جوان، خودِ رابطه را نیز متعالی جلوهمی دهند و تصور میکنند که رابطه شان از هر زوج دیگری صمیمی تر و زیباتراست. روانشناسان معتقدند که ما به چنین نگرش خالصانه ای نیازمندیم. ایننگرش باعث میگردد، تا زمان وارد شدن به مرحله بعدی عشق، یعنی تعلق، درکنار یکدیگر باقی بمانیم.

 مرحله 3: تعلق

 تعلق ضمانتی است کهزوجین را متعهد میکند برای بچه دار شدن و پرورش آنها به اندازه کافی درکنار هم زندگی کنند. دانشمندان تصور میکنند که دو هورمون اصلی در رابطه بایجاد حس تعلق دخیل هستند: اکسیتوسن و واسوپرسین.

 اکسیتوسین - هورمون نوازش

 اکسیتوسینهورمونی قدرتمند است که توسط زنان و مردان در حیم ارگاسم ترشح میشود. اینهورمون احتمالاً حس تعلق را عمیق تر نموده و باعث میگردد زوجین بعد ازاتمام رابطه جنسی بیش از پیش نسبت به هم احساس نزدیکی کنند. مطابق با ایننظریه، هر قدر زوجین بیشتر رابطه جنسی برقرار کنند، پیوستگی و صمیمیت بینآنها نیز بیشتر خواهد شد. اکسیتوسین هنگام زایمان نیز ترشح شده و به ایجادپیوند عاطفی قوی بین مادر و کودک، کمک شایانی می نماید. یکی دیگر از وظایفاین هورمون خروج اتوماتیک شیر از سینه مادر در هنگام گرسنگی کودک است.

 یک استاد روانشناسی نشان داد که اگر ترشح طبیعی هورمون اکسیتوسین در گوسفندانو موشها متوقف شود، آنها تازه متولدین خود را پس خواهند زد.

 بطورعکس، تزریق اکستوسین به موشهای ماده ای که هیچگاه رابطه جنسی نداشتند،باعث دوستی کردن آنها با نوزادان موشهای دیگر گردید. موشهای ماده ایننوزادان را گونه ای مراقبت میکردند که گویی متعلق به خودشان است.

 واسوپرسین

 واسوپرسین یکی دیگر از هورمونهای مهم در مرحله تعهد بلند مدت است و بعد از رابطه جنسی ترشح میگردد.

 واسوپرسین(هورمون ضد ادرار) به همراه کلیه ها جهت کنترل تشنگی کار میکند. نقشبالقوه این هورمون در روابط بلند مدت زمانی که محققان مشغول مشاهدهرفتارهای موشهای صحرایی بودند مشخص گردید.

موش های صحرایی در روابطجنسی که لزوماً برای تولید مثل نبود، بیشتر شرکت میکردند. آنها همچنین -همانند انسانها - رابطه زوجیت مستحکم تر و پایدارتری را بنا مینمودند.

زمانیکه به این موشها داروی متوقف کننده اثر واسوپرسین خورانده می شد، بدلیل ازبین رفتن صمیمیت و عدم مراقبت احساسی از جفت، ارتباط آنها با جفتشان بسرعتقطع میگشت.

 و در نهایت... چگونه عاشق شویم

شخصی کاملاً غریبه را بیابید.

به مدت نیم ساعت اطلاعاتی صمیمی درباره زندگیتان در اختیار یکدیگر قرار دهید.

سپس به مدت چهار دقیقه بدون اینکه حرفی بزنید عمیقاً به چشم های هم خیره شوید.

یکروانشناس مشهور که در حال مطالعه دلایل عاشق شدن انسانها میباشد، از چندینزن و مرد درخواست کرد تا سه مرحله بالا را انجام دهند و متوجه گردید کهبسیاری از زوج ها بعد از یک آزمون 34 دقیقه ای عمیقاً احساس مجذوبیت مینمودند. دو زوج مورد مطالعه وی بعدها با یکدیگر ازدواج کردند




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89/2/7 توسط خودش

بهترین دوست کسی است که شما دوست دارید بیشترین وقت خود را با او بگذرانید و دقایق صمیمی خود را در کنار او سپری کنید. دکتر گری سمالی در کتاب خود با نام "رازهای پنهان ازدواج عاشقانه و ابدی" برای خانمها دیدگاههای جدیدی در این زمینه که چگونه می توانند دوست صمیمی همسرانشان باشند را معرفی کرده است.

 

در میان گذاشتن تجربیات عمومی

دکتر سمالی به این نتیجه رسیده است که خانواده هایی که از زندگی خود راضی هستند برای در کنار هم بودن ارزش قائل می باشند. چنین خانواده ای از یک زن و یک مرد تشکیل می شود که تمام فعالیت های خود را در غالب برنامه های خانوادگی جای می دهند. البته باید توجه داشت که آنها از علائق فردی خود نیز غافل نمی شوند بلکه تا آنجا که می توانند تمام تلاش خود را برای یکی شدن به کار می گیرند. دکتر سمالی به این نتیجه رسیده است که چنین خانواده هایی به پیک نیک رفتن نیز علاقه خاصی دارند. اردو زدن به آنها اجازه می دهد که در حالی که از زیبایی های طبیعت لذت میبرند در یک جمع واحد رشد کنند.

 

تراژدی حمله و غلبه به عنوان یک زوج

بر طبق گفته های دکتر سمالی: " هیچ کس به دنبال تراژدی نیست، اما اگر در خانه شما را بزند شما می توانید زندگی مشترک خود را از طریق همکاری با یکدیگر پیرامون مشکل موجود محکم تر و نیرومند تر سازید." اگر شما و یا همسرتان در زندگی با یک بحران مواجه شدید باید حتما با هم و با اتحاد کامل نسبت به رفع آن اقدام کنید و نه به طور فردی.

 

تصمیم های مهم را با هم اتخاذ کنید

اگر باید در مورد چیزی که در زندگی هر دوی شما تاثیر می گذارد تصمیم بگیرید، این کار باید با اتفاق نظر هر دو طرف انجام پذیرد. دکتر سمالی اظهار می دارد که این اصل تاثیر بسزایی بر روی زندگی شخصی او گذاشته است. او معتقد است که رسیدن به اتفاق نظر در مورد مسائل حیاتی در زندگی باعث می شود که زوجین به سطوح عمیق تر شخصیت فردی یکدیگر دست پیدا کنند و در نتیجه نقطه نظرات یکدیگر را بهتر درک کنند و در برخی موارد می توانند به راحتی به ریشه اندیشه های یکدیگر دسترسی یابند.

 

شوخ طبعی خود را افزایش دهید

به زندگی مشترک خود قدری نمک خنده اضافه کنید. به روزهای اولیه آشنایی خود فکر کنید و سعی کنید باز هم مانند ایام خوش گذشته زنده دلی و شادابی را به رابطه خود باز گردانید. برای شروع می توانید از مطالب فکاهی روزنامه ها استفاده کنید. و حتما پس از اینکه شوهرتان برایتان جوک تعریف کرد، شروع کنید به خندیدن. از زمانی که در کنار هم هستید استفاده کنید و لذت ببرید.

 

شخصیت خود و شوهرتان را بیشتر بشناسید

شخصیت هر کس منحصر به فرد می باشد و هرکس با خلق و خو و شخصیت های متفاوت ازدواج می کند. تست های تعیین شخصیت را امتحان کنید و یا کتاب هایی در این مورد بخوانید. وجوه تفاوت خود و همسرتان را ارزیابی کنید و ببینید که چگونه میتوانید ضعف ها را از بین برده و بر روی نقاط قوت یکدیگر کار کنید. به جای آنکه در مقابل ضعف های او از خود عکس العمل نشان دهید، راهی برای از میان برداشتنشان پیدا کنید.

 

"تبدیل شدن به بهترین دوست، یک پروسه اتوماتیک نیست که با خود بگویید چون ما با هم زندگی می کنیم پس بهترین دوست یکدیگر هستیم. شما باید یاد بگیرید که چگونه می توانید در زندگی روزمره، زمانی که با ضعف ها و کاستی های همسر خود مواجه شدید، سعی در جبران و از بین بردن آنها بکنید. اگر می خواهید "بهترین دوست" او باشید باید پشتکار، صبر، درک، و عشق واقعی داشته باشید."

 

 




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89/2/7 توسط خودش

آرنولد بنت: داستان نویس انگلیسی (1867،1931)

وی برای آنکه ثابت کند آب شهر پاریس از نظر بهداشتی کاملا سالم است، یک لیوان از آن را خورد و در اثر تیفوئید ناشی از آن مرد.

 

آلن پینکرتون: ( موسس آژانس کارآگاهی آمریکا 1819، 1884)

هنگام نرمش صبحگاهی به زمین خورد و زبانش لای دندان ماند و زخم شد و در اثر قانقاریای ناشی از این زخم درگذشت.

 

اسکندر کبیر: ( پادشاه مقدونی 356 ،323 ق.م )

به دنبال دو روز میگساری و عیاشی در اثر تب درگذشت.

 

الکساندر: ( پادشاه یونان 1920،1893)

یک میمون خانگی گازش گرفت و در اثر عفونت خون در گذشت.

 

تامس آت وی: ( نمایشنامه نویس انگلیسی 1652، 1685)

مرد فقیری بود. به دنبال روزها گرسنگی سرانجام یک سکه به دست آورد و با آن ، یک دست گوشت خرید و از شدت ولع ، همان لقمه دهان پرکن اول ، گلو گیرش شد و خفه اش کرد!

 

جیمز داگلاس ارل مورتون: ( 1525،1581)

بوسیله دستگاهی شبیه گیوتین که خودش آن را به اسکاتلندیان معرفی کرده بود، سر بریده شد.

 

رودولفونی یرو: ( ژنرال مکزیکی 1880، 1917 )

اسبش در شن روان گرفتار شد و سنگینی طلاهایی که به همراه داشت باعث فرو رفتن به درون ماسه و مرگش شد.

 

زئوکسیس: ( نقاش یونان قرن پنجم ق.م )

به تصویری که از یک ساحره پیر کشیده بود آنقدر خندید که یکی از رگ هایش پاره شد و مرد!

 

ژراردونرال: ( نویسنده فرانسوی 1885،180

با بند پیشبند، خود را از تیر چراغ برق خیابان ، حلق آویز کرد.

 

فالک فیتز وارن چهارم: ( بارون انگلیسی 1230، 1264)

در بازگشت از یک جنگل، اسبش در باتلاق افتاد و فالک که زره پوشیده بود، در درون زره اش خفه شد.

 

کلادیوس اول: ( امپراطور روم 54 ب م. 10 ق.م )

با یک پر آغشته به سم خفه شد!

 

هم? اینها نشون? اینه که مرگ همه جا درانتظار ما هست …

داخل خنده ، داخل آب ، خوردن و …

مرگ آدمو به یاد خیلی چیزا می ندازه پس میگم ، مرگ بهترین راه نجاته!




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89/2/7 توسط خودش
دائما به شوهرتان بگویید :
ولی خودمونیم ها ، تو بیریخت ترین خواستگارم بودی !
. غذای شور و سوخته جلوی شوهرتان بگذارید
و قبل از اینکه به غذا لب بزند بگویید :
اینقدر بدم میاد از مردایی که از غذای زنشون ایراد می گیرن !
هروقت شوهرتان برای شما دسته گل خرید ، بگویید :
اِ ، باغچه همسایه چه گلهای قشنگی داره ! چرا کندیشون ؟!
هر وقت شوهرتان برای شما حرفای عشقولانه زد ،
به طرز فجیعی از ته حلق بگویید :
هوووووووووووووووووق !
هر وقت مادر شوهرتان منزل شما دعوت بود ،
به او محل نگذارید و بروید توی اتاقتان روزنامه بخوانید !
هر وقت دیدید شوهرتان مشغول تماشای مسابقه فوتبال می باشد ،
به بهانه تماشای عمو پورنگ ، سریع کانال را عوض نمایید !
دائماً در حضور شوهرتان ،
از عرضه و توانایی های مردان دیگر تعریف کنید !
برای تولد شوهرتان ، مسواک وخمیر دندان کادو بگیرید و بگویید
که عزیزم امیدوارم صد سال زنده باشی
و دیگه هیچوقت دهنت بوی گند نده !
اگه شوهرتان با کلی قرض و قوله و وام گرفتن ،
برای کادوی تولدتان یک عدد پژو 206 آلبالویی خرید ،
با دلخوری بگویید :
اگه با خواستگار قبلیم ازدواج می کردم
حتما برام یه ماکسیما می خرید !
هر وقت دیدید که شوهرتان با خیال راحت خوابیده است ،
برای ضد حال زدن به او بگویید :
عزیزم میدونی اگه الان مهریم رو مطالبه کنم
باید بری گوشه زندان بخوابی ؟!
هر 5 دقیقه یکبار به محل کار شوهرتان زنگ بزنید و بگویید :
عزیزم فقط می خواستم مطمئن بشم که تلفنت
مشغول نیست و حواست جمع کارته !
هر سال در سالگرد ازدواجتان به همسرتان بگویید :
عزیزم ، انگار همین چند سال پیش بود که
در یک لحظه خر شدم و بله رو گفتم !
از همسرتان معنای عشق را بپرسید
و بعد از اینکه 2 ساعت عشق را تفسیر کرد
و برایتان داستان های عشقی تعریف کرد ، به او بگویید :
ابله ! عشق یه چیزی مثل کشک و دوغه ، دروغه خُله ، دروغه !
هر وقت ، شوهرتان رازی را برایتان گفت
و از شما خواست که پیش خودتان بماند و به کسی نگویید ،
سعی کنید ، کسی از دوستان ، فامیل و همسایه ها نماند
که این راز به گوشش نرسد !
و هر وقت به دلیل عمل به توصیه های بالا ،
شوهرتان تصمیم به طلاق دادن شما گرفت ،
با توجه به قحطی شوهر در جامعه ،
با چشمانی پر از اشک به او بگویید :
منو ببخش عزیزم.
و بعد از اینکه کاملا خر شد ،
عمل به توصیه های بالا را از نو تکرار نمایید !!!



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89/2/7 توسط خودش
بچه غربی سرفه میکند. مادر یک دستمال درمیآورد و به بچه میدهد
بچه شرقی شدید سرفه میکند. مادر به او میگوید "نکن". بعد هم بچه را
دعوا میکند. بچه حالا علاوه بر سرفه، زِر هممیزند
.
2-
بچه غربی غر میزند و نمیخواهد از مغازه بیرون برود. پدر بهاو
میگوید که راه خروج را بلد نیست و از بچه میخواهد خروجی را نشانشبدهد
.
بچه یورتمه کنان بطرف در میرود و خوشحال است. احساس میکند کارمهمی
انجام میدهد
.
بچه شرقی غر میزند و نمیخواهد از مغازه بیرون برود. اورا بزور و کشان
کشان بیرون میبرند. بچه زِر میزند.بچه شرقی غر میزند ونمیخواهد از
مغازه بیرون برود. قربان صدقه اش میروند و وعده شکلات و بستنیمیدهند
.
بچه رشوه را قبول میکند. همچنان غر میزند و از مغازه خارجمیشود
.
مشغول چانه زدن بر سر تعداد بستنی است
.


3-
بچه غربی در مدرسه دعوا کردهاست. داستان را برای مادر تعریف میکند
.
مادر گوش میدهد، اماعکسالعملی نشان نمیدهد
.
بچه شرقی در مدرسه دعوا کردهاست. داستان را برای مادرتعریف میکند
.
مادر درحالیکه سعی دارد باقیمانده غذا را از لای دندانش بیرونبکشد، گوش
میدهد. به بچه میگوید: "اون فقیره. واسه همین بیتربیته. تو باهاش بازی
نکن!" ( من غرق در منطق و فراست این جورمادرها شدهام
!!)


..... 4-
بچه غربی بستنی میخورد. مادر به او دستمال میدهد تا دهانش را پاک کند
.
بچه شرقی بستنی میخورد. مادر دور دهانش را پاک میکند


.... 5- بچه شرقی زرمیزند. مادر دعوایش میکند. پدر به مادر میتوپد که
بچه را دعوا نکن. بچه لگدیحواله پدر میکند. مادر میخندد. پدر بچه را
دعوا میکند . بچه شرقی زر میزند. باز هم به او وعده و رشوه میدهند(بچه
غربی کلاً زیاد زر نمیزند
)


6-
بچه غربی زمین خوردهاست. بلند میشود و به بازی ادامه میدهد
.
بچه شرقی زمینخوردهاست. مادر توی سرش میزند
.
بچه را بلند میکند ومثل کیسه سیبزمینی میتکاند. بچه میترسد و جیغ
میکشد. مادر گونه میخراشد. هردو مفصل هوار میکشند. بعد بچه میرود
بازی کند. مادر آینه درمیآورد تا آرایشش را کنترل کند
.


7-
در مطب دکتر حوصله بچه غربی سر رفتهاست. مادر از کیفش کاغذ و
مدادرنگی بیرون میآورد. بچه مشغول میشود
.
در مطب دکتر حوصله بچهشرقی سر رفته است. مادر کاغذ و مداد رنگی ندارد
.
یک صورتحساب از کیفشدرمیآورد. یک خودکار ته کیفش پیدا میکند. اول کلی
"ها" میکند و نوک زبانشمیزند تا بنویسد. بچه دو خط میکشد. رنگ ندارد
و جذبش نمیکند. از جایش بکندمیشود تا دور اتاق چرخی بزند. مادر مثل
گرامافونی که سوزنش گیر کرده باشدلاینقطع میگوید "نرو، نکن، نگو، دست
نزن، بیا، حرف نزن، آروم باش، ول کن، بهپدرت میگم ...". اعصاب همه خرد
شدهاست. دلت میخواهد بلند شوی و دودستی بکوبی توی سر مادر شرقی
!!!
و این ماجرا ها تمام نشدنی استو ووشاید بهتر باشه بازهم بگیم : والدین
شرقی خود نیاز به یک تربیت اساسی دارند



نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89/2/7 توسط خودش
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : خودش[66]
نویسندگان وبلاگ :
گل بارون زده (@)[2]

عسل (@)[19]

حامد (@)[18]

بهار (@)[6]



hese.gharib10@yahoo.com
bahar 20

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس